کانون فرهنگی و هنری ستارگان ولایت مسجد امام سجاد (علیه السلام) همدان
کانون فرهنگی و هنری ستارگان ولایت مسجد امام سجاد (علیه السلام) همدان
انباردارمون گفت : یه بسیجی اینجاست که عوض ده تا بسیجی کار می کنه ؛ میشه این نیرو رو بدی به من تا تو انبار ازش استفاده کنم؟
بهش گفتم : کو؟ کجاست؟
گفت : همون که داره گونی ها رو دو تا دو تا می بره توی
انبار ؛
نگاه کردم ببینم کیه ؛
گونی ها جلوی صورتش بود و دیده نمیشد؛
رفتم نزدیک تر ، نیم رُخش رو دیدم ؛
آقا مهدی باکری بود ، فرمانده ی لشکرمون ؛
تا منو دید ، با چشم و ابرو اشاره کرد که به انباردار
چیزی نگم ؛
می خواست کارش رو تموم کنه ؛
... دل توی دلم نبود ؛
امّا دستور آقا مهدی بود ؛
نمی تونستم به انباردار بگم این فرمانده ی لشکره که
داره عوض ده تا بسیجی کار میکنه ،
گونی ها که تموم شد ، آقا مهدی گفت: پاشو بریم ؛
رفتیم و کسی نفهمید فرمانده ی لشکره.
گرد آورنده : فرزاد فاطمی پناه