روزگار غریبی است. غریب از آن جهت که چیزهای بسیاری با هم جابهجا شده اند. فیالمثل زنان این روزگار «مدرن» در آرزوی مرد شدن اند و خویشتن را محور و مقتدای خانواده می پندارند و بالعکس مردانش در آرزوی زن شدن زیرابرو بر می دارند و مو «مش» می کنند و سرخاب ، سفیداب می مالند!
به جای آنکه ملل زجر کشیده عالم مدعی برخورد با پدیده های خطرناکی چون تسلیحات اتمی باشند، دولتهای زورگویی که تنها استفاده کنندگان از این سلاحها علیه بی گناهان بوده اند، استفاده صلح آمیز دیگر کشورها از این تکنولوژی را منوط به جلب اعتماد و کسب رضایت خویش ساخته اند!به جای آنکه حرمت و حق خالق بر مخلوقات محترم شمرده شده و توهین به ادیان توحیدی جرم تلقی شود، نه تنها چنین جساراتی در این دنیای معکوس، جرم نیست بلکه سالانه میلیاردها دلار برای هجو و وهن ادیان پول خرج می شود! اینهمه در حالی است که کسانی با شعار «آزادی بیان» از وهن ادیان حمایت میکنند که هرگونه انتقاد علمی به منشاء جنایات دنیای جدید – هولوکاست – را به بهانه توهین به صهیونیسم با چماق و سرکوب مواجه میکنند و این حقیقت وارونهایاست به نام «آزادی بیان»!